دکتر در حال گوش دادن به سخنان ترامپ بود و مرا هم میان دستهایش گرفته بود. گاهی فشار دستهایش دور من زیاد میشد و من میفهمیدم که دکتر در حال تجربه احساس ناخوشایندی است. آنجا که ترامپ کلمه خلیج عربی را به کاربرد یکی از انگشتانم را بالا آورد و به سمت صفحه تلویزیون گرفت که فکر کنم در زبان آدمها معنای خوبی ندارد!!
شنیده بودم که ترامپ یکی از منتقدانش را به چالش سنجش هوش دعوت کرده است. اینکه چرا از میان این همه چالش، هوش را انتخاب کرده میتواند محل پرسش باشد. البته گاهی آدمها از چیزهایی که کمتر دارند بیشتر حرف میزنند…
من درباره هوش ترامپ نظری ندارم. دکتر تاکید دارد که تا هوش با روشهای دقیق سنجش نشود نمیتوان نظر قطعی داد اما سخنان دیشبش ظاهرا هوشمندانه نبود. مثلا یکی از ملاکهای هوش اطلاعات عمومی است. ظاهرا اطلاعات تاریخ و جغرافیایش خیلی ضعیف است. قبول دارم درسهای شیرینی نبودند اما اینهمه بی اطلاعی هم دیگر کمی عجیب است!!
یا مثلا او از برجام راضی نیست و برایش مساله ایجاد کرده اما او نتوانست برخلاف ادعاهایش برجام را لغو کند و مساله اش را حل کند. حل مساله هم یکی دیگر از ملاکهای هوش است. او نتوانست نظر جامعه جهانی را با خود همسو کند و دیگران، حتی دوستانش در برابر او موضع گرفتند و این در حالی است که سازگاری هم یکی ازملاکهای هوشمندی است. اگر فرض کنیم هدفش جدایی و انشقاق میان ایرانی ها بود به این هدفش که نرسید هیچ، به یکپارچگی و اتحاد آنها کمک کرد. جالب اینکه برنامه ریزی برای رفتار معطوف به هدف هم از ملاکهای هوش است.
با اینحال اگر هدف او خوشحالی مشتریان سلاحهایش و رضایت طرفداران خشونت طلبش باشد، آن وقت باید گفت که هوشمندانه رفتار کرده است و به هدفش رسیده است.
از آن طرف قرارداد هسته ای را ظاهرا آدمهای “ظریف” و باهوش تری نوشته اند. آنقدر مستحکم و پابرجا که استیصال یکی از مدعیان هوشمندی دنیا را به همراه داشته است. دکتر باخودش زمزمه میکرد که هرگز آمریکا را اینقدر منزوی و مستاصل ندیده است.
دکتر سرکلاسهایش همیشه تاکید میکند که همه ما از هوش برخورداریم فقط گاهی صلاح نمیدانیم از آن استفاده کنیم. آن وقت است که سازگاری مان با محیط و آدمها به خطر می افتد و یا آسیب میبینیم یا آسیب میزنیم.
ارسال دیدگاه